کم خونی داسی شکل
کمخونی داسی شکل یک بیماری ژنتیکی و یک اختلال خونی است که با هموگلوبین معیوب (Hbss) شناخته میشود. هموگلوبین طبیعی صاف و گرد است و به سلول اجازه عبور آسان از مویرگهای خونی را میدهد. سلولهای هموگلوبین سلول داسی سفت و به شکل داس میباشند. این مولکولهای هموگلوبین تمایل دارند به شکل خوشهای و در کنار یکدیگر قرار گیرند، بنابراین به راحتی از مویرگهای خونی عبور نمیکنند. این خوشهها منجر به توقف جریان خون حملکننده اکسیژن میگردند. برخلاف سلولها با هموگلوبین طبیعی که بیش از ۱۲۰ روز زنده هستند، سلولهای داسی بعد از ۲۰-۱۰ روز از بین میروند. این روند طی یک دوره مزمن منجر به بروز کم خونی میگردد.
کم خونی داسی شکل حاصل یک جهش ژنی میباشد که طی آن یک نوکلئوتید با باز آلی تیمین جای خود را با یک نوکلئوتید دیگر با باز آلی آدنین عوض میکند.
پژوهشگران پزشکی می گویند سلولهای داسیشکل ممکن است در اثر کمبودشان در خون، مجبور شوند که به سلولهای سرطانی تمورهایی که در برابر درمان مقاومت میکنند، حمله کنند. این سیستم روشی نو برای درمان سرطان گزارش شده
چه کسی به بیماری سلول داسی مبتلا میشود؟
بیماری سلول داسی به صورت اولیه، افراد جنوب آفریقا و شبه جزیره کارائیب را مبتلا میسازد ولی صفت سلول داسی در خاور میانه، هند، آمریکای لاتین، و نژاد مدیترانهای یافت میشود.
براساس تخمین، بیش از ۷۲ هزار نفر در ایالات متحده به این بیماری مبتلا هستند. میلیونها نفر در سراسر جهان از عوارض بیماری سلول داسی رنج میبرند. ۲ میلیون نفر آفریقایی – آمریکایی یا ۱۲/۱ جمعیت آمریکا صفت سلول داسی دارند.
علل بیماری داسی شکل چیست؟[ویرایش]
بیماری داسی یک بیماری ارثی است که توسط یک جهش ژنتیکی ایجاد میشود. این ژنها بر روی ساختاری از سلولها به کروموزم وجود دارند. جفت کرموزوم ۱۱ حاوی ژنهای مسئول تولید هموگلوبین نرمال میباشد.
یک جهش در این ژنها منجر به بیماری داسی شکل میشود. این جهش در نقاطی از جهان که بیماری مالاریا شایع است بیشتر دیده میشود هر چندافراد دارای صفت داسی به مالاریا مبتلا نمیشوند. صفت داسی حقیقتاً فرد را در برابر انگل مالاریا محافظت مینماید. مالاریا اغلب در آفریقا و نواحی مدیترانهای اروپا دیده میشود.
کودکی که جهش ژنتیکی را از هر دو والدین به ارث میبرد، بیماری سلول داسی شکل مبتلا خواهد شد.
کودکی که جهش را از یکی از والدین به ارث میبرد به حامل صفت سلول داسی شکل خواهد بود و میتواند آن را به فرزندانش منتقل سازد.
علائم بیماری سلول داسی شکل چیست؟
علائم و عوارض زیر با بیماری سلول داسی شکل همراه میباشد. هر چند هر فرد علائم متفاوتی را تجربه میکند.
آنمی – شایعترین علامت بیماری سلول داسی شکل است. در این بیماری سلولهای قرمز خون بصورت سلول داسی شکل تولید میشوند، اما به علت بدشکل بودن توانایی حمل اکسیژن را از دست میدهند. در نتیجه بدن آب را از دست داده و دچار تب میشود. شکل داسی باعث سختی سلولها و دام افتادن آنها در رگها میگردد. در نتیجه سلولها در طحال تخریب میشوند و یا به علت عملکرد غیر طبیعی از بین میروند و کاهش در سلولهای قرمز خونی منجر به کم خونی میشود. کم خونی شدید فرد را خسته و رنگ پریده مینماید، همچنین توانایی حمل اکسیژن به بافتها را با مشکل رو به رو خواهد کرد.
بحران درد یا بحران داسی: هنگامی که رگها خونی توسط سلولهای داسی شکل مسدود میشوند و جریان خون قطع میشود و بحران درد رخ میدهد که بحران گرفتگی رگها نیز نامیده میشود. درد در تمام نقاط بدن ایجاد میگردد اما اغلب در قفسه سینه، بازوها و پاها احساس میگردد. تورم دردناک انگشتان دست و پا، که داکتیلیت نامیده میشود و میتواند در خردسالان و اطفال زیر ۳ سال مشاهده شود. پریاپیسم (نعوظ دردناک) نیز که یک روند درناک در ناحیه آلت تناسلی مردان میباشد ممکن است پیش آید. هرگونه اختلال در جریان خون منجر به درد، تورم و مرگ بافتی در اثر عدم دریافت خون و اکسیژن کافی میگردد.
سندرم قفسه سینه حاد: یکی از عوارض خطرناک بیماری سلول داسی شکل، روند داسی شدن در قفسه سینه میباشد. معمولاً به طور ناگهانی و در شرایط پراسترس، عفونت، تب و کم آبی بدن رخ میدهد.سلولهای داسی شکل به یکدیگر متصل گشته و رگها ریز ریوی را مسدود میسازند. علائم شبیه به پنومونی و شامل تب، درد و تک سرفه شدید میباشد. اپیزودهای متعدد سندرم سینه منجر به صدمه دائمی ریه میگردند.
تجمع سلولهای خونی در طحال: این فرآیند منجر به کاهش ناگهانی هموگلوبین گشته ودر صورت عدم درمان فوری تهدید کننده حیات میباشد. بدلیل افزایش حجم خون طحال، این عضو بزرگ و دردناک میگردد. بعد از اپیزودهای مکرر، صدمات جدی بر طحال وارد خواهد شد. بسیاری از کودکان مبتلا به بیماری در سن ۸ سالگی دیگر طحال کارایی ندارند چون از طریق جراحی طحال خارج شده و یا دراثر اپیزودهای مکرر عملکرد خود را از دست دادهاست. احتمال عفونت بزرگترین نگرانی برای اطفال مذکور میباشد. عفونت شایعترین علت مرگ در کودکان زیر ۵ سال، در این گروه میباشد.
سکته: دیگر عارضه شدید و ناگهانی در بیماران سلول داسی شکل است. سلولهای بد شکل از طریق گرفتگی رگها خونی بزرگ تغذیه کننده مغز منجر به سکته میگردند. هرگونه اختلال در جریان خون و اکسیژن به مغز منجر به اختلالات عصبی غیرقابل بازگشت میگردد.
در ۶۰٪ بیمارانی که یک بار سکته کردهاند احتمال سکته دوم و سوم نیز وجود دارد.
یرقان، یا زردی پوست، چشمها و دهان: یکی از شایعترین علائم و نشانههای بیماری سلول داسی شکل میباشد، سلولهای داسی شکل به اندازه سلولهای قرمز خونی عمر نمیکند و قبل از این که کبد آنها را از خون تصفیه نماید سریعاً از بین میروند. بیلی روبین (عامل زرد رنگی) ایجاد شده از این سلولها منجر به یرقان و زردی میگردد.
همه ارگانهای مهم تحت تأثیر این بیماری قرار میگیرند. کبد، قلب، کلیهها، کیسه صفرا، چشمها، استخوانها و مفاصل به علت عملکرد غیر طبیعی سلولهای داسی شکل و عدم وجود جریان خون د ررگها صدمه میبیند. مشکلات عبارتاند از:
افزایش عفونتها
زخمهای پا
صدمات استخوانی
سنگهای صفراوی
صدمات کلیه و کاهش ادرار
صدمات چشمی
علائم بیماری سلول داسی شکل ممکن است مشابه دیگر اختلالات خونی و مشکلات طبی باشد. همیشه جهت یک تشخیص سریع و دقیق با پزشک خود مشاوره نماید.
بیماری سلول داسی شکل چگونه تشخیص داده میشود؟
علاوه بر شرح حال پزشکی کامل و معاینه فیزیکی روشهای تشخیصی بیماری سلول داسی شکل عبارتاند از آزمایشهای خونی و دیگر روشهای ارزیابی.
هم اکنون غربالگری آزمایش خون نوزادان به منظور شروع درمان هرچه سریعتر صورت میگیرد.
تشخیص اولیه: الکتروفورز هموگلوبین یک آزمایش خونی است که در تشخیص حاملین صفت داسی شکل و یا هر بیماری همراه با سلول داسی شکل کمک کنندهاست.
نهانزادان:
چرخه زندگی خزه گیان(نهانزادان غیر آوندی):
- گیاه اصلی و شاخص در نسل گامتوفیت است که طولانی تر از نسل اسپوروفیت می باشد.
- گامتوفیت نر و ماده اغلب جدا از هم دیگرند و هر کدام دارای ریزوئید(ریشه مانند) ، زواید برگ سا و سلولهای تخصص یافته برای انتقال آب ، املاح و مواد غذایی می باشد.
- بر روی گامتوفیت نر ، اندام جنسی نر(آنتریدی) و بر روی گامتوفیت ماده ، اندام جنسی ماده(آرکگن) تشکیل میشود. داخل آنتریدی گامتهای نر(آنتروزوئید) دو تاژکی تشکیل میشوند. داخل آرکگن نیز یک گامت ماده(تخمزا)بوجودمی آید. تشکیل گامتها مثل سایر گیاهان حاصل تقسیم میتوز می باشد.
- در حضور رطوبت ، گامت های نر به طرف آرکگن شنا کرده و فقط یکی از آنها با گامت ماده در لقاح شرکت می کند و سلول تخم تشکیل میشود.
- از رویش سلول تخم روی گامتوفیت ماده ، اسپوروفیت تشکیل میشود. اسپوروفیت شامل پایه ، تار(میله) و کپسول(هاگدان) است و در تمام مراحل زندگی وابسته به گامتوفیت ماده است.
- داخل کپسول اسپوروفیت ، سلول های مادر هاگ (2n) با انجام تقسیم میوز به هاگ تبدیل شده و با شکفتن هاگدان به بیرون پخش میشوند.
- هاگ ها هم شکل می باشند(جور هاگ) و از رویش آنها ابتدا گامتوفیت نارس به نام پروتونما تشکیل شده و سپس به گامتوفیت رسیده تبدیل خواهد شد.
چرخه زندگی سرخس(نهانزادان آوندی):
- گیاه اصلی و شاخص در نسل اسپوروفیت است که شامل ریشه ، ساقه ی زیرزمینی(ریزوم) و برگ با دمبرگ دراز می باشد. اسپوروفیت جوان وابسته به گامتوفیت است و در حالت رسیده مستقل میشود(سبز و فتوسنتز کننده).
- روی اسپوروفیت در پشت برگهای تغییر شکل یافته به نام برگ شاخه یا اسپوروفیل ، اجتماعی از هاگدانها به نام هاگینه(سور) تشکیل میشود.
- داخل هر هاگدان سلولهای دیپلوئید به نام مادر هاگ با انجام میوز به هاگ تبدیل شده و با شکافتن جدار هاگدان(لایه مکانیکی) به بیرون پخش میشوند.
- هاگها هم شکل اند(جورهاگ) و از رویش هر کدام از آنها گامتوفیت دل مانند(پروتال) تشکیل میشود. پروتال به اندازه یک سانتی متر ، دارای ریزوئید ، سبز و فتوسنتز کننده است(اتوتروف و مستقل).
- پشت گامتوفیت آنتریدی و آرکگن تشکیل میشوند. آنتریدی دور از شیار و آرکگن نزدیک به شیار پروتال تشکیل میشوند. آنتریدی مولد آنتروزوئید های چند تاژکی است و داخل آرکگن گامت ماده تشکیل میشود.
- در حضور رطوبت گامت های نر به طرف آرکگن شنا کرده و با ترشحات گردن آرکگن جلب میشوند. یکی از آنها با تخمزا ترکیب میشود. حاصل آن تشکیل تخم دیپلوئید داخل آرکگن و روی پروتال است.
- از رویش تخم ابتدا اسپوروفیت جوان(وابسته به گامتوفیت) و سپس اسپوروفیت رسیده(مستقل از گامتوفیت) تشکیل میشود.
پیدازادان:
چرخه زندگی کاج(از بازدانگان):
- درخت کاج نسل اسپوروفیت است و شامل کلیه ی اجزای یک گیاه عالی از جمله دو نوع شاخه ، برگهای فلسی و سوزنی و مخروطها به غیر از گل و میوه می باشد.
- اندام های جنسی بصورت مخروط نر و مخروط ماده می باشند. مخروط های نر به شکل چند تایی و به رنگ نارنجی در نوک برخی شاخه ها تشکیل میشوند. هر مخروط ماده شامل یک محور و پولکهای چسبیده به آن است که به رنگ قهوه ای و درشت تر از مخروطهای نر هستند.
- پولکهای مخروط نر فشرده ترند و هر کدام در حکم یک پرچم می باشند. زیر هر پولک دو کیسه ی گرده قرار دارد و داخل کیسه گرده(هاگدان) سلولهای مادر هاگ(مادر میکروسپور) با تقسیم میوز هاگ نر(میکروسپور) تشکیل میدهند. میکروسپور با دو تقسیم متوالی میتوز به چهار سلول تبدیل میشود که عبارتند از دو سلول پروتالی ، یک سلول رویشی و یک سلول زایشی . همزمان با این تغییرات دو پوسته ی خارجی(اگزین) و داخلی(انتین) این چهار سلول را از خارج محصور کرده و دانه ی گرده را تشکیل میدهند. اگزین از انتین فاصله گرفته و بال دانه گرده را بوجود می آوردکه به انتشار آن کمک می کند. دانه های گرده یا گامتوفیت های نر از کیسه های گرده آزاد میشوند و بطور تصادفی به مخروط های ماده می رسند.
- روی هر پولک ماده دو تخمک تشکیل می شود. در سال اول تخمکها نرسیده اند و هرکدام شامل پارانشیم خورش ، یک پوسته و سوراخ سفت(میکروپیل) می باشند. در سال دوم ، یکی از سلولهای خورش به نام مادر مگاسپور با انجام میوز به چهار مگاسپور(هاگ ماده) تبدیل میشود که از چهار سلول فقط یکی باقی می ماند و سه تا از بین می روند. مگاسپور ضمن انجام میتوز به آندوسپرم یا گامتوفیت ماده تبدیل میشود. داخل آندوسپرم ، آرکگن و تخمزا تشکیل میشود.
- پس از گرده افشانی ، دانه های گرده در فضای بالای تخمک(اتاق دانه گرده) طی یک سال ، از رشد سلول رویشی لوله گرده را تشکیل میدهند. در هر لوله گرده از تقسیم سلول زایشی دو آنتروزوئید تشکیل میشود که یکی از آنها باقی مانده و در لقاح شرکت می کند. با وجود چند آرکگن ، تنها از تخمی که در یکی از آنها بوجود می آید ، رویان حاصل میشود.
- تخمک کاج پس از لقاح تبدیل به دانه میشود. هر دانه کاج از یک پوسته(2n) ، آندوسپرم یا ذخیره دانه(n) ، رویان(2n) و یک بال (2n) تشکیل شده است.
- نسل اسپوروفیت تنها در مرحله رویانی و در هنگام رویش به نسل گامتوفیت(آندوسپرم) وابسته است و در بقیه مراحل مستقل و همان گیاه اصلی است. نسل گامتوفیت کوچک و میکروسکوپی است و بر روی اسپوروفیت زندگی می کند.
توضیح : مواردی از گیاه اصلی که سلول های آنها دیپلوئیدند مثل خورش و بال دانه بصورت Aa و موارد هاپلوئید مثل هاگ ، سلول رویشی ، آنتروزوئید و تخمزا بصورت A یا a خواهند بود. پس از لقاح برای تخم و ذخیره ی دانه(لپه) و رویان احتمال تشکیل سه نوع ژنوتیپ وجود دارد (AA,Aa,aa).
چرخه زندگی نهاندانگان یا گیاهان گلدار :
- گیاه اصلی اسپوروفیت است و کلیه ی اجزای آن دیپلوئید می باشند. گامتوفیت بسیار کوچک و تحلیل رفته و روی اسپوروفیت تشکیل میشود.
- اندام جنسی نر یا پرچم ها میکرواسپوروفیل هستند که شامل بساک و میله می باشد. در برش بساک ، اپیدرم ، لایه ی مکانیکی ، پارانشیم ، بافت مغذی ، لایه زاینده(سلولهای مادر میکروسپور) و چهار کیسه گرده همراه با یک دسته ی آوندی وجود دارد. در جدار هر کیسه گرده سلول های دیپلوئید بنام مادر میکروسپور با انجام میوز به چهار میکروسپور نارس تبدیل میشوند. میکروسپور ها چسبیده به هم تتراد سلولی تشکیل میدهند. هسته ی هر میکروسپور با تقسیم میتوز به دو هسته و دو سلول تبدیل میشود و میکروسپور رسیده (دانه ی گرده ی رسیده) را تشکیل میدهد که همان گامتوفیت نر است. دانه ی گرده ی رسیده دارای دو دیواره و دو سلول است ؛ دیواره خارجی(اگزین) از جنس کوتین و دارای تزئینات که ناصاف است . دیواره داخلی(انتین) از جنس سلولز و صاف است که دو سلول رویشی و زایشی را در بر گرفته است.
- اندام جنسی ماده ی گل ، مادگی نام دارد. اجزای مادگی را برچه(مگاسپوروفیل) گویند. مادگی ممکن است ساده(از یک برچه) و یا مرکب(چندبرچه ای) باشد. هر برچه دارای سه بخش کلاله ، خامه و تخمدان است. کلاله دارای زواید و ترشحاتی برای پذیرش دانه ی گرده می باشد.تخمدان محل تشکیل تخمک یا تخمکها و خامه برای عبور لوله ی گرده است. تخمک از رشد جدار تخمدان حاصل میشود و دارای دو پوسته ، سفت و پارانشیم خورش است. یکی از سلولهای خورش بعنوان مادر مگاسپور(مادر هاگ ماده) با انجام میوز به چهار هاگ ماده هاپلوئید تقسیم می شود که فقط یکی از آنها باقی می ماند(سه سلول دیگر که کوچکترند از بین می روند). هسته ی هاگ ماده با انجام سه میتوز متوالی به هشت هسته تبدیل میشود که با هم کیسه ی رویانی(گامتوفیت ماده) را بوجود می آورند. این هشت هسته به هفت سلول تبدیل میشوند. سه سلول در طرف سفت که سلول وسطی تخمزا و سلول های کنار آن قرینه ها (سینرژید) نام دارند. سه سلول روبروی سفت آنتی پدال (متقاطر ها) گفته میشوند. دو هسته در وسط ، سلول دو هسته ای را تشکیل میدهند.
- پس از گرده افشانی و انتقال دانه ی گرده روی کلاله ، ترشحات کلاله باعث جذب و نگهداری دانه های گرده شده و سپس از رویش سلول رویشی لوله ی گرده حاصل میشود که داخل آن سلول زایشی تبدیل به دو آنتروزوئید می شود(میتوز).
- در نهاندانگان لقاح مضاعف است ؛ یکی از آنتروزوئید ها با سلول تخمزا ، تخم اصلی دیپلوئید را تشکیل میدهد. تخم اصلی منشاء رویان و اسپوروفیت جوان خواهد بود. آنتروزوئید دیگر با سلول دو هسته ای آلبومن(3n) را تشکیل میدهد که ذخیره ی دانه خواهد بود.
- پس از لقاح تخمک تبدیل به دانه و پوسته های تخمک به پوسته ی دانه تبدیل میشوند. در دانه ی رسیده ممکن است آلبومن جذب لپه ها شده و ذخیره ی دانه در لپه ها باشد. این دانه ها را بدون آلبومن گویند مثل حبوبات(عدس ، نخود و لوبیا). اگر دانه ی رسیده دارای آلبومن باشد آن را دانه ی آلبومن دارگویند دراین صورت آلبومن ذخیره ی دانه را تشکیل میدهد . مثل کرچک ، ذرت و گندم.
- با تشکیل دانه ، تخمدان آبدار شده و تبدیل به میوه میشود که دانه یا دانه ها داخل میوه پنهان هستند.
- از تقسیم سلول تخم اصلی رویان حاصل میشود. رویان دارای ریشه چه(ریشه رویانی) ، ساقه چه و جوانه ی اولیه یا ژمول است که همراه با یک یا دو لپه درون دانه را پر کرده است.
توضیح : مواردی از گیاه اصلی که سلولهای آنها دیپلوئیدند مثل خورش و پوسته ی دانه بصورتAa و موارد هاپلوئید مثل هاگ ، سلول رویشی ، آنتروزوئید و تخمزا بصورت A یا a خواهند بود . پس از لقاح برای تخم و ذخیره ی دانه(لپه) و رویان احتمال تشکیل سه نوع ژنوتیپ وجود دارد(AA,Aa,aa).
ژنهای خود سازگار در گیاهان :
از ژنهای چند اللی هستند که باعث آمیزش ناهمسان پسندانه میشوند.به این ترتیب که اگر دانه ی گرده روی کلاله ی مادگی قرار گرفت ، اللهای این ژن تعیین می کند که لوله ی گرده تشکیل بشود یا نه . می دانیم که سلول های دانه ی گرده هاپلوئید و کلاله دیپلوئیدند . اگر الل دانه ی گرده شبیه یکی از اللهای سلول های کلاله باشد امکان تشکیل لوله ی گرده وجود ندارد. دانه های گرده ای که اللی متفاوت با هریک از دو الل موجود در گیاه پذیرنده ی گرده را داشته باشند ، می توانند لقاح انجام دهند. در گیاهان دارای ژن خود ناسازگار مثل شبدر امکان خود لقاحی وجود ندارد و ژنوتیپ جنین هرگز نمی تواند مثل ژنوتیپ گیاه ماده باشد.
منبع
خون
خون يک بافت پيوندي است که ماده بين سلولي آن پلاسما ناميده مي شود.
خون از مغز استخوان منشاء ميگيرد. مهمترين اجزاء تشکيل دهنده خون عبارتند از:
۱) گلبولهاي قرمز يا Red blood cells
۲) گلبولهاي سفيد يا white cells
۳) پلاکتها يا PLATELETS
۴) پلاسما يا plasma
گلبولهاي قرمز , گلبولهاي سفيد ها , پلاکتها سلول هاي خون هستند که در مايع پلاسما شناورند.
● گلبولهاي قرمز Erythrocytes
این سلولها درهفته اول جنینی در کیسه زرده ساخته میشوند. از ماه چهارم تا آغاز ماه نهم در کبد, طحال و گره های لنفی و از ماه نهم تا ۵ سالگی در مغز استخوان کلیه استخوانها ساخته میشوند. از پنج سالگی به بعد این سلولها فقط در مغز استخوانهای پهن و برخی استخوانهای دراز متصل به تنه ساخته میشوند.
از ويژگي هاي مهم اين سلول ها عدم وجود هسته در آنهاست.
تعداد گلبول هاي قرمز در افراد متغير است در يک شخص طبيعي به طور متوسط حدود۵ ميليون گلبول قرمز در هر ميلي مترمکعب خون وجود دارد
گلبولهاي قرمز حدود ۴۴% حجم خون را اشغال مي کنند.
مهمترين عمل گلبولهاي قرمزدرخون حمل اکسيژن از ريه و رساندن آن به بافتها بدن است.
و در بازگشت حمل کربن دي اکسيد از بافتها و رساندن به ريه توسط گلبولهاي قرمز انجام ميشود.
● گلبولهاي سفيد يا لوکوسيت Leukocytes
گلبولهاي سفيد کار دفاع در برابر ميکروب ها, قارچ ها, ويروس ها وانگل ها را عهده دارند.
▪ گلبولهاي سفيد به دو گروه عمده تقسيم مي شوند.
۱) گرانولوسيت ها
۲) آ گرانولوسيت ها
مبناي اين تقسيم بندي بر اساس وجود يا عدم وجود دانه (گرانول) در سيتوپلاسم گلبولهاي سفيد استوار است.
▪ گرانولوسيت ها: در داخل سيتو پلاسم اين نوع گلبول هاي سفيد دانه وجود دارد.
نوتروفيلها Neutrophils - ائوزينوفيل ها Eosinophils - بازوفيل ها Basophils درگروه گرانولوسيت ها قرار دارند.
▪ نوتروفيلها Neutrophils : داراي هسته لبوله (چند لوبه) مي باشند توانائي بيگانه خواري دارند. سيتوپلاسم اين سلولها داراي گرانول هاي بسيار ظريف صورتي کم رنگ مي باشد.
نوتروفيلها در عفونت هاي حاد مانند آپانديسيت حاد درخون افزايش مي يابند .
▪ ائوزينوفيل ها:Eosinophils
داراي هسته دو لوبه است, سيتوپلاسم سلول حاوي دانه هاي نارنجي فراوان است.
تعداد ائوزينوفيل ها دربيماري حساسيتي وعفونت هاي انگلي درخون افزايش مي يابد
▪ بازوفيل ها:Basophils
کمترين درصد گلبولهاي سفيد را در يک گسترش خوني را دارا ميباشند . بازوفيل ها داراي دانه هاي درشت آبي تيره در سيتوپلاسم خود هستند.
اين دانه ها حاوي ماده هيستامين هستند. که نقش مهمي در واکنشهاي آ لرژيک دارند.آزاد شدن ماده شيميايي هيستامين در خون باعث ايجاد حساسيت وعوارض آن ازجمله التهاب و مخصوصا کهير در پوست مي گردد.
▪ آ گرانولوسيت ها
در سيتوپلاسم اين نوع گلبول هاي سفيد , دانه وجود ندارند. مثل : لنفوسيت ها ومونوسيت ها
▪ لنفوسيت ها :Lymphocyte
لنفوسيت ها داراي هسته يک پارچه بزرگ و گرد با کروماتين فشرده هستند . سيتوپلاسم لنفوسيت هاآبي روشن وبدون گرانول است.
لنفوسيت ها اولين سد دفاعي در برابر عوامل نفوذي به بدن از جمله باکتري ها ويروس ها قارچ ها محسوب مي شوند. لنفوسيتها در عقده هاي لنفاوي و در مغز استخوان بوجود مي آيند. لنفوسيت هابه دو گروه عمده تقسيم مي شوند .
۱) لنفوسيت هاي B که ازسلولهاي سازنده خود در مغز استخوان مشتق مي شوند . ودرتوليد آنتي بادي نقش دارند.
۲) لنفوسيت هاي T که لنفوسيت هاي وابسته به غده تيموس- هستند . لنفوسيت هايي که در اين غده تکامل يافته به سلول هاي تخصص يافته به نام لنفوسيت Tتبديل ميشوند.
لنفوسيت هاي T در ايمني ياخته اي مانند آلرژي د يررس , مقاومت در برابر عفونت هاي مختلف پس زدگي بافتها (رد پيوند ) وازبين بردن ياخته هاي سرطاني رل مهمي را ايفا مي کند.
▪ جاي غده تيموس : اين غده در بالاي قفسه سينه در جلوي ناي در (زير) پشت استخوان جناغ سينه قرار دارد.
▪ مونوسيت ها :Monocyte
مونوسيت ها بزرگترين گلبول سفيد در جريان خون است .
هسته اين سلولها کليوي شکل يا نعل اسبي ويا به شکل مغزاست , داراي شبکه کروماتين ظريف واسفنجي شکل است .سيتوپلاسم مونوسيت هاشبيه به شيشه مات به رنگ خاکستري داراي گرانول هاي ريز فلفلي است. سيتوپلاسم ممکن است حاوي واکوئل باشد.
▪ پلاکتها: ترومبوسيتها:PLATELETS
پلاکتها: در فرايند انعقاد خون نقش مهمي دارند. پلاکتها از تقسيم سيتوپلاسم مگاکاريوسيتها درمغز استخوان حاصل مي شوند. اندازه پلاکتها۴-۱ميکرون قطر دارند. تعداد نرمال پلاکتها حدود ۲۵۰ هزار عدد در ميلي متر مکعب خون است. طول عمر پلاکتها ۱۰-۷ روز مي باشد.
▪ مگاکاريوسيت Megakaryocyte
بزرگترين سلول در مغز استخوان مگاکاريوسيت Megakaryocyte , که ازتجزيه اين سلول پلاکتها ايجاد مي شوند .
● پلاسماي خون
اگر ۱۰ccخون از شخص طبيعي بگيريم و نمونه خون او را داخل يک لوله آزمايش تميز حاوي ماده ضد انعقاد بريزيم و سپس محتوي لوله را با ملايمت مخلوط کنيم و بعد لوله خون را داخل دستگاه سانتريفيوژ
( دستگاه گريز از مرکز) قرار دهيم و براي مدت ۵ تا ۱۰ دقيقه لوله حاوي خون را سانتريفيوژ کنیم و سپس لوله خون را مورد بررسي قرار دهيم, مي بينيم خون به سه قسمت تقسيم شده است, قسمت روئي (همان قسمت آبکي خون) که به رنگ زرد شفاف است, پلاسماي خون ناميده مي شود.
▪ ترکيبات پلاسماي خون
پلاسما ي خون۹۱ درصد آب دارد , ۷ درصد پروتئين دارد , ۲ درصد مواد شامل آمينو اسيدها , قندها, ليپيدها , هورمون ها از جمله اريتروپويتين وانسولين وغيره .الکتروليت ها شامل سديم و پتاسيم و کلسيم وغيره مي باشد .
منبع :فیزیولوژی گایتون- هال